زمانهایی هست که باید همهچیز بود یا هیچچیز… و اکنون از آن زمانهاست…
ادامه نوشته »هُلووارِگــیِ خِــرَد
«خِرَد» شاید که در میان میوهها، بیش از هر چیز به «هلو» شبیه باشد و «خِرَد زُروانی»، بیشک چنین است.
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش هفتم)
نگرش فوکو در مورد قدرت، در پهنهی نوشتارهای نظامگریز؛ «نظاممند»ترین روایت از قدرت محسوب میشود و دلیل محبوبیت وی نیز همین انسجام معنایی بوده باشد.
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش ششم)
در این بخش به بررسی نظریات لوکس و رابرت دال پرداخته میشود.
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش پنجم)
در این گفتار، بیشتر به بررسی دیدگاههای تکثرگرایی، نخبهگرایی و نومارکسیستی که مربوط به اواخر دهه 60 میلادیست پرداخته میشود.
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش چهارم)
در این بخش نظریههای قدرت، از دید ریتزر، استون لوکس، مارکس، پولانزاس، اریک فروم، مارکوزه، پارسونز، وبر، دورکیم، لنسکی، راسل و گیدنز بررسی میشود.
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش سوم)
در این بخش نظریههای قدرت از دیدِ لاک، هابز، ماکیاولی، لامارک، داروین و نیچه بررسی میشود.
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش دوم)
میتوان اصول موضوعهی تنیدهشده در بنیان رویکرد نظاممند را در این سه گزاره صورتبندی کرد: اصل ماند، اصل قانونمندی، اصل کفایت جفتها
ادامه نوشته »سرمشقهای نظری در فهم قدرت اجتماعی (بخش نخست)
در این نوشتار، آرای جامعهشناسانِ کلاسیک در مورد مفهومِ قدرت اجتماعی در دو سرمشق نظاممند و نظامگریز ردهبندی میشود ...
ادامه نوشته »