پیش ‌‌‌درآمد

پیش ‌‌‌درآمد

چشمداشت من آن است که با خواندن این متن توانایی شما در به ‌‌‌کارگیری مفهوم قدرت افزایش یابد و بتوانید در میزان قدرت خود و نهادهایی که در آن عضو هستید تغییراتی ایجاد کنید، اما در ابتدا لازم است مشخص شود که دقیقاً چه عاملی دچار دگرگونی خواهد شد، یعنی، ضروری است مفهوم قدرت را به شکل روشن، عینی و تجربی مرزبندی و شاخص‌گذاری کرد تا مشاهده و ارزیابی‌پذیر شود. به هر حال، واژه‌ی قدرت در ذهن هر فرد، مفهوم خاصی را تداعی می‌کند. قدرت اجتماعی، قدرت فرهنگی، قدرت سازمانی، قدرت سیاسی، قدرت ذهنی و قدرت جسمانی یا حتی توانایی حل مسأله، نمودهایی متفاوت از مفهوم کلی قدرت در اندیشه‌ی افراد هستند.

مشکل مهم و فراگیر در رویارویی با کلیدواژه‌هایی مثل قدرت، ابهام در به دست دادن تعریفی دقیق از آن است که در سرمشق‌های نظری حوزه ‌‌‌های مختلف جامعه ‌‌‌شناسی، مردم ‌‌‌شناسی و روان ‌‌‌شناسی سازمانی به اختلالی اساسی منجر می‌شود. نداشتن تعریفی دقیق و درست از قدرت ارزیابی شاخص‌های آن و امکان اندازه‌گیری یا به عبارتی کاهش یا افزایش آن را ناممکن می‌سازد.

البته ریشه‌ی این اختلال را باید در چارچوب‌های نظری رایج در علوم انسانی، به شکل کلی و علوم مدیریتی- کاربرد علوم اجتماعی در شرایط و موقعیت‌های گوناگون- پی گرفت. غیاب دستگاه‌های نظری روشن، استفاده از مدل‌های شلخته و التقاطی، به کارگیری مفاهیم غیرشفاف و روش‌های نامشخص سبب شده، با وجود بیان سخنان زیبا، منظور دقیق افراد مبهم باقی بماند و از آن مهم‌تر پایگاه و تعریف واژگان به کار گرفته شده نامشخص باشد.

بنابراین برای رسیدن به تعریفی روشن و کاربردی از مفهوم قدرت، جدا از توضیح این که «قدرت چیست و فرد قوی چه کسی است؟» باید بتوانیم قدرت را هم‌چون مفهومی عملیاتی به کار بگیریم و برای سنجش کامیابی یا ناکامی در به کار بستن یا اندازه‌گیری آن معیاری دقیق در دست داشته باشیم.

اشاره به این نکته لازم است که هدف نگارنده از تألیف این متن، ارائه‌ی راهبردی روشن- در حد و اندازه‌ی این متن- برای رسیدن به تعریفی از مفهوم قدرت است. اما برای درک بهتر و عمیق‌تر این مفهوم، شایسته است که به کتاب‌های دیگری که در این زمینه نوشته‌ام نیز مراجعه شود. این متن را باید در دنباله ‌‌‌ی کتاب ‌‌‌های «نظریه ‌‌‌ی زُروان» و هم‌چون جلد نهم از آن مجموعه خواند و به ویژه می ‌‌‌توان هم‌چون جلد دوم یا پانوشتی بر کتاب «نظریه ‌‌‌ی قدرت» در نظر گرفت.

 

 

ادامه مطلب: بخش نخست: چارچوب نظری – گفتار نخست: سرمشق نظری زُروان

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب