جوک‌گویی و رسانه‌های نو

جوک‌گویی و رسانه‌های نو

 

س: جوک گفتن یا شوخی کردن در میان آدمیان از چه قدمتی برخوردار است؟ به طور خاص می توان به تاریخ ایران هم اشاره کنید.

ج: چنین می‌نماید که شوخی کردن و خندیدن پیشینه‌ای بیش از گونه‌ی انسان داشته باشد. یعنی تا جایی که به شوخی‌های حرکتی مربوط می‌شود، میمونهای عالی مثل شامپانزه و گوریل هم چنین رفتاری را دارند و مثلا در برابر اندرکنشی مثل قلقلک دادن می‌خندند. از این رو در میان آدمیان هم می‌توان حکم کرد که از قدیمی‌ترین زمانها و در سراسر دوران حضور گونه‌ی ما بر زمین این رفتارها در همه‌ی جمعیتهای انسانی وجود داشته است. شاهدی که این حدس را تقویت می‌کند آن است که همه‌ی جوامع انسانی با الگوی مشابهی شوخی می‌کنند و مفهوم جوک را دارند و همگی هم با شیوه‌ي مشابهی به آن می‌خندند. یعنی شوخی و خنده در آدمیان رفتاری جهانی و وابسته به گونه است و قدمتش هم از گونه‌ی ما بیشتر است.

س: در گذشته جوک گفتن و شوخی کردن در بین قدرتمندان، حاکمان، افراد مذهبی، حکما و دانشمندان هم رواج داشت است؟ یعنی چنانچه باور عام متصور است آیا شوخی کردن و جوک گفتن متصف به رفتار افراد خاصی از طبقه و سطح خاصی از جامعه بود؟ واینکه فقط افراد ضعیف دست به ساختن جوک می زنند چون قدرت مقابله از نوع دیگری را ندارند؟

ج: این تصور که شوخی کردن به گروه خاصی و قشر فرودستان جامعه تعلق دارد به کلی نادرست است. شوخی کردن و خندیدن یک رفتار عمومی وهمگانی است که برخی بنا به خلق و خو و شیوه‌ی پرورش آن را بهتر پرورش داده و خوش ذوق و شوخ طبع از آب در می‌آیند و برخی آن را مهار می‌کنند و اخمو و جدی می‌نمایند. اما حتا در میان این گروه اخیر هم همواره شوخی‌هایی بروز می‌کند و همیشه نمودهایی از خنده به شوخی را می‌توان دید. دست کم در تاریخ طولانی ایران زمین شمار زیادی از شاهان و افراد قدرتمند را داشته‌ایم که از شوخی‌طبعی سرشاری برخوردار بوده‌اند. در دوران اخیر مشهورترین نمونه‌اش ناصرالدین‌شاه قاجار است که برخی از شعرهایی که بر حسب شوخی سروده هم برای خود شهرتی دارد.

س: جوک ها بیشتر وسیله ارتباطی در زبان ها بوده اند یا برای بیان منظور و قصد خواستی به کار برده می شدند؟ مثلا برای بیان اعتراض، نقد یا تیکه و کنایه زدن، تحقیر و

ج: جوک یک منش (یک عنصر فرهنگی) است که به طور همزمان چند کارکرد را به انجام می‌رساند. مهمترین کارکرد آن تخلیه‌ی تنش اجتماعی از راه رها کردن رفتار خنده است، که با تعریف داستانک‌های معماگونه‌ای با محتوای تابو و تنش‌برانگیز انجام می‌شود. بنابراین مهمترین کارکرد آن با هم خندیدن است که خود به خود دشمنی و تنش بینافردی را کاهش می‌دهد. اما در عین حال چون جوک گفتن در اصل با انتقال یک داستان و روایتی پیچیده همراه است، محتوای معنایی غنی‌ای را هم حمل می‌کند و این محتوا به کار بیان موضوعی مشخص می‌آید که گاه با کنایه زدن، به فکر فرو بردن، اعتراض و شبیه آنها همراه است. بر خلاف آنچه که می‌گویند، کارکرد تحقیرآمیز جوک‌گویی مهم و برجسته نیست. یعنی وقتی در جوک قهرمانی با هویت خاص مورد حمله قرار می‌گیرد، هدف تحقیر و طرد سیاسی او نیست، برعکس بازی با شخصیتها و هویتهای حاشیه‌ای در جوکها راهی پیشگیرانه است که از ابراز خشونت به ایشان جلوگیری می‌کند و تنشهایی که درباره‌شان وجود دارد را به شکلی امن و آرام تخلیه می‌کند. یعنی این که در ایران برای برخی از قومیت‌ها جوک ساخته می‌شود هیچ ایرادی ندارد و در سراسر تاریخ و همه‌ی اقلیمهای جغرافیایی جهان هم چنین جوکها وجود داشته و دارد و کارکردی مثبت در حذف تنشهای بین دسته‌های اجتماعی ایفا می‌کند.

س: خندیدن و لذت بردن از یک جوک تا چه اندازه به زمینه های اجتماعی و فرهنگی فرد بستگی دارد و تا چه اندازه به ویژگی های زیستی (مثلا تاثیر و نقش هرمونی و ژنتیکی در افراد انسان)؟ یعنی می توان گفت جوک هایی وجود دارند که همه ملت ها از آن ممکن است شاد بشوند؟ یا کلا جوک ربطی به باوهای فرهنگی ندارد مربوط به عوامل زیستی شناسی انسان ها می شود؟

ج: جوک همواره در بافتی اجتماعی و زمینه‌ای از دانسته‌های مشترک شکل می‌گیرد و معنی پیدا می‌کند. به همین خاطر اغلب جوکها سخت وابسته به زمینه هستند و تنها برای کسانی که در آن بافت اجتماعی زیسته‌اند خنده‌دار می‌نمایند. با این همه هسته‌ی مرکزی‌شان یکسان است و هشت استخوان‌بندی مشترکِ منطقی دارند که داستانها و روایتهایشان با جزئیاتِ وابسته به زمینه بر همان‌ها سوار می‌شوند. یعنی جوک‌ها در استخوان‌بندی‌شان ساختارهایی جهانی و عمومی دارند، اما با گوشته‌هایی از روایتهای محلی و وابسته به موقعیت پوشیده شده‌اند.

س: خندیدن به مسائل و مشکلات (آنچه بیشتر در جوک های امروز مشهود است) بیشتر به عنوان راهکاری به کار می رود که بشر برای کم کردن تاثیر منفی مسائل و مشکلات به کار می برد یا نوعی افشای اعتراض است؟ مثلاً برای نشان دادن اینکه نه تنها این مسئله توسط ما درک می شود بلکه منفور و مورد نقد ما هم هست.

س: خندیدن به موقعیتهای جدی و شوخی گرفتن اموری که تابو قلمداد می‌شوند یکی از راهبردهای سیاسیِ مقاومت در برابر سلطه است. از این رو بی‌شک سویه‌هایی سیاسی برای جوک‌ها می‌توان در نظر گرفت. با این همه بعید است همه‌ی کسانی که به جوکی با محتوای سیاسی یا دینی می‌خندند، اعتراضی یا رویکردی اندیشیده درباره‌اش داشته باشند. با این همه خندیدن به جوک بنا به ماهیت و محتوای جوک‌ها تا حدودی با سست کردن مرزبندی‌های اجتماعی و عبور از خط قرمزهای مفهومی همراه است و به همین خاطر نوعی خط مقاومت زبانی در اجتماع محسوب می‌شود. این را به ویژه در جوکهایی که در نظامهای سیاسی توتالیتر (نمونه‌ی مشهوریش شوروی سابق و آلمان شرقی) تولید می‌شود می‌توان به خوبی مشاهده کرد.

س: چنانچه خودتان در مقاله ای آورده بودید آرتور کستلر می نویسد «خندین با حالت انفجاری، حرکات تصادفی و نامنظم و شکل غیرارادی و به ظاهر سازمان نایافته، تجلی انقلابی موقت در برابر نظام های انضباطی حاکم بر بدن است.» حال سوال این است که با هجمه جوک های متنوع در تمام موضوعات و مسائل روز و غیر روز در شبکه های اجتماعی میتوان گفت این نوع رفتار نیز انقلابی در برابر اجبارها، نظم و قوانین حاکم بر فضای فرهنگی و اجتماعی است؟

ج: بله، تا حدودی چنین است. یعنی جوک‌ گفتن و خندیدن به جوک در ضمن فرار موقت از قید انضباط اجتماعی حاکم بر بدن نیز هست. بدنِ شق و رق و مدیریت شده‌ای که باید آداب معاشرت اجتماعی را برآورده کند، در زمان خنده مجاز است که پیچ و تاب بخورد و حرکات تصادفی بکند و این آداب را به شکلی مقطعی نقض کند. این کار را می‌توان همچون نوعی خستگی در کردنِ انضباطی تفسیر کرد. خستگی‌ای که از رعایت قواعد و آداب اجتماعی تنظیم بدن ناشی می‌شود.

س: با تغییر و تحول وسایل ارتباطی، تغییر در زبان و کارکرد ادبیات و تغییر در نگرش افراد به نوع روابط، باعث شده است بسیاری از رسومات گذشته کم رنگ شده یا حذف یشوند. اگر بخواهیم به بررسی رفتاری و زیست شاختی نسبت جوک و انسان بپردازیم انسان شوخی و جوک گفتن را قرن ها است در رفتارهای خود دارد. سوال این است که نیاز انسان به این مقوله چیست که آن را رها نکرده و بنا به موقعیت های تاریخی آن را از حالتی به حالت دیگر تغییر می دهد اما در هیچ شرایطی از رفتارها و رابطه ها حذف نمی شود؟

ج: گمان نمی‌کنم انقلابهای رسانه‌ای بر حضور و غیاب جوک تاثیر کند. تنها قالب و شکل جوک است که در تحول رسانه‌ها و ظهور زمینه‌های ارتباطی تازه تغییر می‌کند. با این همه طی مشاهده‌ای که طی سالهای اخیر داشته‌ام، به نظرم می‌توان این چند تحول و دگردیسی را در رفتار جوک‌گویی ایرانیان برشمرد. اینها تغییراتی هستند که در اثر انقلاب رسانه‌ای و ظهور فیسبوک و اینستاگرام و تلگرام و شبیه آنها رخ نموده‌اند:

نخست: رفتار جوک‌گویی به جای آن که به شیوه‌ی چند هزارساله‌اش بین من و دیگری‌ها بروز کند، در خلوت و به شکلی انفرادی در ارتباط من با گوشی همراه یا نمایشگر رایانه نمود می‌یابد. یعنی به نوعی با فردی شدن و رایانه‌ای شدن و شبکه‌ای شدن جوک روبرو هستیم.

دوم: از سویی هنرنمایی‌هایی که با تعریف کردن جوک وابسته بود و خندیدن به آن را تضمین می‌کرد غایب شده است و از سوی دیگر جملاتی که گاه محتوای معنایی چشمگیر اما خنده‌داری هم دارند در همان رسانه‌ها به جای جوک رد و بدل می‌شوند. یعنی جوک‌گویی امری نوشتاری، فارغ از هنرِ اجرا، و تا حدودی داستان زدوده شده است.

سوم آن که منش‌هایی نوظهور مثل تکه‌ای از فیلم مستند، عکسی با چند جمله توضیح، فایلی صوتی، و مشابه اینها کارکردی شبیه به جوک پیدا کرده است. اینها پیشتر در فضاهای رسانه‌ای خاصی برای مخاطب انبوهی پخش می‌شدند. اما امروز هرکس می‌تواند یکی‌شان را به طور خاص برای دوستش بفرستد و از این رو نقش منش‌های صوتی-تصویریِ شبه‌مستند با جوک‌‌ها تداخل پیدا کرده است.

چهارم: در همین راستا بسیاری جوکها به تدریج از بافت قدیمی زبانی‌شان کنده شده و بیشتر تماشا یا خوانده می‌شوند، یعنی با بینایی ارتباط پیدا کرده‌اند.

پنجم: تابوهای اجتماعی مرسومی که مرزبندی‌ای برای جوک‌گویی ایجاد می‌کرد و باعث می‌شد نظمی سلسله مراتبی در انتقال جوک وجود داشته باشد، فرو ریخته است. یعنی حرمتِ انتقال جوک بین زن و مردِ ناخویشاوند، بی‌ادبانه بودنِ تعریف جوک برای کسی سالمندتر از خویش، و شبیه اینها به تدریج منسوخ می‌شود.

 

 

ادامه مطلب: اندر معنای ایران

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب